من یه مامان منتظرم

امروزپنجشنبه 26شهریور94

1394/6/26 10:13
نویسنده : نسترن
482 بازدید
اشتراک گذاری

سلامخندونک

من نسترن هستم ویازده سال پیش باهمسرم ازدواج کردم دوران عقدسختی روپشت سرگذاشتیم خستهبدلیل عدم تفاهم وعدم شناخت همدیگه یکسال بعدعروسی کردیم وزودفهمیدیم که توبچه دارشدن مشکل داریم اول همسرم ااز داد ومشخص شد بلهههه اوضاع خرابه ودکترا ماروارجاع دادن به کلینیک ناباروری ابن سینا توتهران

ازسختیای رفت وامد به شهربزرگ واسکانمون وهزینه ها ونگرفتن نتیجه باوجودچهاربارای وی اف و...غمناک

اویل همسرم میگفت میتونی طلاق بگیری وپی زندگیت باشی من نمیتونم بچه دارشمسکوت ولی هرکاری کردم نمیتونستم فکرشوبکنم که مهرطلاق روم بیفته پیش خودم میگفتم امسال نشه سال دیگه حتمابچه دارمیشیم وهمینطورسالهاگذشت وگذشت تا الان که یازده سال میگذره ومن بازم ای وی اف کردم ونشده که بشه البته یکبارباردارشدم واونم چه غوغاییی بپاشد تمام اطرافیان ودوست واشنابرام خوشحال بودن ولی خدانخواست ونی نیم توی هفت هفتگی قلبش ازحرکت افتاد ومنو لایق مادری ندونستشاکی

حدودهفت ماه ازاون قضیه میگذره ولی هنوزنتونستم به مراد دلم برسم شوهرم خیلی بچه دوست داره وزجرکشیدنشومیبینم هم اون هم خودم وهم خانوادهامونو ولی تاخدا نخواد مگه میشه؟ تا اون بالایی نخواد مگه ما میتونیم کاری بکنیمگریه

پسندها (3)

نظرات (1)

پردیس خواهرماهان گلی
30 شهریور 94 12:24
نسترن جون نوشته هات واقعامنوتحت تاثیرقرارمیده. انشالله به آرزوت برسی.نسترن جون چرادیگه نمیای تووبم نظربدی؟