من یه مامان منتظرم

خدایاشکرت ازکرمت

1394/8/21 15:24
نویسنده : نسترن
921 بازدید
اشتراک گذاری

سلامخندونک

این ماه بعدازمصرف داروسرموعدواسه سونورفتم که متاسفانه مشخص شده


یه کیست35.24میلیمتری توتخمدان راستم تشکیل شده وفولیکولای 12.5و5و6میلیمتری هم توتخمدان چپ انگاراب یخ ریختن روم. من که همیشه بدنم به داروهاخوب جواب داده بود چرااینباردست خالی برمیگشتم! بشدت ناراحت وعصبی بودم به دکترسونوگفتم این فولیکول هاواسه بارداری مناسبن یانه گفت بعیدمیدونم غمگینجواب روپیش دکترمساوات بردم اونم باتعجب گفت پس امپولتونزن ولی اقدام کن واسه اینماه اگه باردارنشدی حتمابیاپیشم یه جورایی خودشم میدونست بعیدبنظرمیرسه به نتیجه برسه اینماه .ولی خب بخاطرمن ناامیدمطلقم نکردوحواله ام کردبه ماه دیگه قبل ازسونودوباراقدام داشتم بعدازاینکه اینطوری شددیگه بکلی ناامیدشدم ودیگه ادامه ندادیم .بخاطرمراسم عاشوراونذریهای خونه بابام ورفت وامداخداروشکربتندی روزاسپری شدومثل ماههای قبل چشم انتظارنبودم غمناکفقط روزای نزدیک به پری خیلی ازخداخواستم دیگه هرچی مصلحتشه بزودی برام رقم بزنه چون طاقتم کم شده بدجورعصبی وداغون وبی حوصلم سرموعدپریودم دیدم خبری نیست سینه هام هم بشدت دردگرفته بود ویکم زیردلم وهران منتظراومدن خاله پری ولی درکمال ناباوری میدیدم خبری نیست عصرش حالم بدشدافتادم به نفس تنگی وافت فشار.شوهرخواهرم فشارم روگرفت اومده بود10روی6 بدنم لرزگرفته بودخلاصه کم کم شک کردم نکنه خبری باشه دلخورشبانه ساعت11 دل به دریازدم وبی بی چک زدم بسرعت دوخط ظاهرشد شوکه شده بودم اشک توچشام جمع شده بود موهای بدنم سیخ شده بود وحالت بی حسی برم داشته بودکیتوبردم وجلوچشای همسرم گرفتم اونم متعجب شداخه چطوری میشه باوجودیه کیست وفولیکولای ریزباردارشده باشم.سریع لباس پوشیدیم ورفتیم که ازمایش بدم ولی همه جابسته بود.اومدم خونه وازدوتاکیت دیگه واسه اطمینان استفاده کردم که اون دوتای دیگه هم نتییجش مثبت بود.اون شب تامدتهاتونت بودم وازتمام احتمالات واسه خودم رقم میزدم دراخرم به این نتیجه رسیدم که بعضی کیستاباعث نتیجه مثبت کاذب میشن وبایدحتما ازمایش بدم تامشخص بشه لااقل ازکیست نیست.شب تاصبح به تمام معنی جون کندم واسترس واضطراب ولم نمیکردیه لحظه هم خواب به چشمام نمیومد فقط هرازچندگاهی کابوس میدیم وتوخواب وبیداری زجرمیکشیدم صبح که شدساعت 7سریعاازخونه زدیم بیرون ورفتیم ازمایشگاه خون گرفتن وجوابشوگفتن ساعت11ظهرمیدن کلی خواهش وتمناکردیم زودترامادش کنن تااینکه یکساعت بعدش بهمون گفتن که بله ازمایشتون مثبته خستهخستهخستهوتیتربتاتون1300هست نمیدونستم چه عکس العملی نشون بدم مرتب میخندیدم وباورنمیکردماین واقعیته که دارم مامان میشمخندونک حتی الان که دارم مینویسم شک دارم خوابم یابیدارواقعااین منم که باردارم یا دارم اشتباه میکنم.هرچندهنوزدلم راحت نیست وتاسونوندم ونظردکترروبدونم اروم نمیگیرم.ولی خوشحالم لااقل تااینجاهمه چی خوب بوده وواسه بعدشم ان شالله خداکمک میکنه وجواب خواهشاوالتماساموبه درگاهش میده.

التماس دعا

 

 

 

پسندها (9)

نظرات (12)

مامانی
22 آبان 94 0:29
سلام نسترن جون توکل به خدا ایشاالله نی نی داری وسالم به دنیا بیادوتوروازتنهایی دربیاره فقط اینوبدون استرس خیلی برات بده مواظب خودت باش
رویــــا
22 آبان 94 0:42
نسترن جونم خدهرو شکر عزیزم...این یه خبر خوشیه که باید خوشحال باشی و فقط به خدا توکل کنی ایشالله وروجک خوش قدمت باعث میشه کیست و بقیه مشکلات حل بشه و با تنی سالم عروسکت رو بغلت بگیری ...اصلا به دلت بدراه نده امیدوارم هچی که صلاح هست اتفاق بیافته...نازنینم من اپم..
مامان نسرین
22 آبان 94 14:00
سلام نسترن جون تا این پست رو تا آخرش بخونم جونم به لبم رسید به آخرش که رسیدم تمام موهای بدنم سیخ شد واقعا از ته ته ته دلم برات خوشحال شدم عزیزم انشاالله خدا کمک کنه همه چیز خوب پیش بره. به امید خدا
مامانِ نی نی
22 آبان 94 23:38
الهی شکر. الهی هزاربار شکر. وای جز بهترین خبرای این روزام بود. دیدی گفتم میشی. دیدی گفتم این ماه حامله ای. عکس رنگی کار خودشو کرد. منم همینطوری بودم. ماهی که فک نمیکنی بشه میشه. نسترن عمیقا واست خوشحالم و بهت تبریک می گم. مواظب خودت باش واسش قرآن ختم کن. ان شالله به سلامت بدنیا بیاد. الهی شکر. به خدا هر شب دعات کردم.
هدیه
23 آبان 94 1:32
سلام خداروشکررررررررررررررررررررر نمی دونی چقدر خوشحال شدم انشالله بارداری خوب و راحتی داشته باشین و نی نی هم صحیح و سالم به دنیا بیاد مراقب خودتون باشید
مامانِ نی نی
24 آبان 94 1:56
بتای من خیلی بالا بود. 9997 یعنی ده هزار. 10 روز بعد از اینکه عقب انداختم. ضمنا من سونوگرافی هم رفتم که دو تا جنین رو دید ولی قلب یکی دو هفته بعد تشکیل نشد.
مادر منتظر
26 آبان 94 13:38
سلام عزیزم.جونم به لبم رسیدتاآخرش.مبارک باشه.منم موقع دخترم با کیست باردارشدم که کم کم ازبین رفت کیستها عسل و دارچین رواستفاده کردین یانه؟
پروین
26 آبان 94 17:42
وای خدایا هزاران مرتبه شکرت از خوشحالی بارداریت اشکام تند نمیاد خدایا بزرگیتو شکر خیلی خوشحال شدم ایشالا قسمت همه ی منتظرا .
شیوا
27 آبان 94 11:54
بازم تبریک میگم. ما رو از حدل خودت بیخبر نذار. راستی مگه مشکل شما از همسرت تبود؟
انسی
28 آبان 94 7:23
خدا رو شکر عزیزم تبریک میگم واقعا
مامان مهناز
30 آبان 94 1:15
خداروشکر،بهتون تبریک میگم، ایشالا به سلامتی خانمی
مامان مهدیه
22 دی 94 11:47
وای خیلی خوشحال شدم.بعد مدتها اومدم تو وبتون یهو ذوق زده شدم.ایشالا به سلامتی این دورانو میگذرونی.خیلی خوشحال شدم