طلب بخشش
ساعت یک نیمه شبه وچشمای من بی خواب...به فکرگذشته ام گذشته ای که مثل برق وبادگذشته چه سختیاچه خوشیا چه دورانهایی که گذشت وگذشت ...یازده ساله منتظررحمت خدام دلم واسه خودم میسوزه ولی بازم ازحکمتش مطمئنم بازم ازخیرخواهیش مطمئنم.امشب چقدردلم گرفته کاش زودترتکلیفم مشخص بشه قراربودامروزپری بیادولی هنوزنیومده دلم وکمرم درده حالت روحیم خیلی پریشونه صورتم پره جوش شده و..تمام حالتهای زمان پری که هرماه تجربش میکنم خدایااین یه روزچقدرطول کشیدچقدرفکرای خوب وبداومدسراغم چه قدرامیدوارشدم وچندثانیه بعدش به کل ناامید ای دنیا ای روزگارچرامن؟؟
باورم نمیشه توتقدیرم این بوده که توحسرت یه بچه باشم گاهی وقتا شوکه میشم ومیگم این خودمم که مردم باچشم یه ادم بی اولاد نگاش میکنن چقدردلم میگیره وقتی همه اطرافیان بچه دارن ومن هنوزم که هنوزه ندارم گاهی وقتاحس میکنم بهم فخرمیفروشن ولی صبوری میکنم وبه روم نمیارم فقط خدامیدونه وبس
خدایانزاربیشترازاین خواربشم خودت میدونی چقدرحسرت کشیدم ودم نزدم وهمیشه جلومردم خندیدم ونازبچه هاشونوکشیدم که نکنه فکرکنن من حسودیم میشه وبچشونوچشم بزنم وای که چقدرخداخدامیکنم بچه ای تاوقتی من حاضرم چیزیش نشه وگرنه ازخجالت اب میشدم انگارمن مقصربودم که بچه کسی مثلا ازپله بیفته یا سرش بخوره جایی خدایامیدونی من به بچه کسی چشم نداشتم وندارم فقط حسرت بچه نداشته خودم رومیخورم...کرم وکن وببخش من که سراپاتقصیرم وگناهکاربه درگاهت میدونم کارنامم سیاهه ولی رحمت کن ببخش من به بخششت محتاجم تاگره کارم بازبشه ببخش که ازدنیابریدم وچشم انتظاروهابیتت نشستم نزاردیربشه ودلم ازت کنده بشه اخه مردم میگن گناه باعث استجابت نشدن دعا میشه همه فکرمیکنن من وشوهرم چه گناهی کردیم که اینطوری شده خدایاخوارمون نکن دلمون به توگرمه نزاربندتوتحقیرکنن میترسم میترسم طاقتم تموم بشه و...منوببخش خداوگره کارموبازکن