روزهایی ازجنس ترش وشیرین
سلام دوستای خوبم مرسی ازدلای مهربونتون ان شالله خبربارداری تمام کسایی
که چشم انتظارن...
این روزهاگاهی خوشحالم وازته دل میخندم ولی گاهی استرس تمام
وجودمومیگیره وبدنم به لرزه درمیاد ترس اینکه برم سونو وخبرای بدی بهم بدن
واقعا ناراحتم میکنه مرتب دست به دعا وخواهش وتمنای خدا هستم که برام
اتفاقات ناگواررقم نزنه وناامیدم نکنه سرنمازذکرشومیگم والتماس میکنم نی
نیموبرام نگه داره رازونیازکردن باخدا حال خوشی بهم میده اینمدت .چون احساس
میکنم همینکه باردارم کرده لطف بزرگی کرده وبهم نگاه کرده منه سراپاتقصیرو بنده
ایی که گناه های زیادی روبه درگاهش کردم ازش خواستم به حرمت بنده های
خوبش روموزمین نندازه ونذاره اینبارشکسته بشم وبازم زندگی تکراری وپراسترس
وانتظارقبلی روتجربه کنم..حالاکه انگیزه خوبی برام ایجادشده وباعث شده ازحالت
عصبی وپرخاشگرقبلادربیام حالاکه دوباره نمازام رومیخونم حالاکه ناامیدنیستم
ازش...دستموتودستش نگه داره وولم نکنه به کرم وببخشش ورحمش
بیشترازهرزمان دیگه ای محتاجم... خدایا التماست میکنم محفوظش بدار چنان که
خودت حی وقیوم هستی بچه منو هم زنده وپایداربه درگاهت قراربده
الهی امین خدای خوبم
راستی ازاحوالاتم قبل ازتاریخ پریودی واینکه بفهمم نی نی دارم دوست داشتم
بنویسم دوسه روزمونده به تاریخم وضعیت معدم ریخته بودتوهم اسیدمعدم
زیادشده بودومزه بدی روتودهنم احساس میکردم.اب که میخورم تلخی دهنم
رواحساس میکردم.سینه هام متورم شده بود ویکم دردمیکرد.شب قبل ازپری تمام
بدنم گرگرفته وحس ضعف داشتم.کم کم داشتم به حالتام شک میکردم ولی چون
کیست داشتم وبقیه فولیکولام کوچیک بودن اصلا شانسی نمیدیدم هرچند یه
درصدکمی امیدواربودم ولی به روی خودم نمی اوردم توی پرانتزبگم که اینماه که
جواب ازمایش بارداری مثبتموپیش دکترم بردم کلی توصیه های تغذیه ای بهم کرد
که روزانه یک وعده گوشت بخور میوه وسبزیجات زیادبخور شب یک لیوان شیروصبح
هم یک لیوان گفت که جیگرنخورم وبه زندگی عادی خودم ادامه بدم وبهیچوجه
فکرای منفی نکنم واسترس نداشته باشم ازبس من سوال پیچش کردم درمورد
سقط وچیزای بدبد که باهام دعوا کرد تودلم گفتم نمیدونه ازذوق وترس ونگرانیه
این حالتا ازاینکه چشمم ترس خورده بخاطر اتفاقاتی که هم برای خودم افتاده هم
برای دیگران بایدبهم حق بده نگران باشم ولی خب اون دکتره ونمیتونه بشینه پای
درددل من ووظیفش اینه نکات کاربردی روبگه ولاغیر خلاصه ازش پرسیدم
چطورامکان داره باکیست و... گفت امکانش هست همون کیسه تخمک رسیده
وخوبی بوده باشه وتوسونوتشخیص داده نشده وهمون لقاح پیداکرده کی چی
میدونه.فعلاکه تادوهفته دیگه بایدصبرکنم توسونوهمه چیزمشخص میشه.روزی که
قراربود پریودبشم دیدم خبری نیست شبش فشارم بشدت افت کردوبی حال شدم
بدنم داغه داغ بود دیگه تحمل نکردم وبی بی چک روزدم وبعد هم بقیه ماجرا
ان شالله خدا قسمت بقیه چشم انتظاربکنه که خودم چقدرمنتظراین لحظه بودم
خودش میدونه